17 January 2010

افکار ما 5

همانا ما به شدت از روز های یکشنبه متنفر می باشیم، که تمام این خانه بوی الکل می دهد و از کنار درب اتاق ها که می گذریم صدای خرناصه و سایر اصوات مربوط و نا مربوط گوش نوازی می کنند...و البته ما نیز به این قوانین همواره نا نوشته تن در می دهیم و روز خود را از حوالی ظهر آغاز می کنیم که همانا کوچکترین صدایی کل خانه را به یکباره از خواب بیدار می کند، گو اینکه این خواب ها هیچکدام نسبتی با خواب ناز نداشته و به دنباله مستی حاصل شده و نکته جالب تر آنکه هیچ یک از افراد جزئیات عیش شبانه اش در خاطرش نیست و ما گاهی دچار حس بی ربطی می شویم چون حسادت و دلمان می خواهد روزی از این خواب بیدارمان کنند و ما هیچ از این کابوس به یاد نیاوریم و به ریش بی زاویه زندگی بسی خنده ها کنیم و بیـ....خی نثارش که بیانگر برد ما در این جدال مداوممان با زندگی باشد...همانا که ما سال هاست خود را در جمع مردگان می بینیم ، که دریغا یارای جدالمان بیش نیست!