ساده ترین کاری که میشه کرد ، خیره شدن به دیوار سفید و ساعت ها مرور خاطرات خوش و نا خوشه....چه بد! این آخرین و بهترین چیزیه که نصیب آدم میشه....
درست یادم نمیاد که چقدر مست میشم یا کی مست هستم و کی مست نیستم و خودم خوشم....حتی یادم هم نمیاد که اصلاٌچیزی خوردم یا نه....یا اینکه اصلاٌ کدوم روز هفته هست....دیگه چیزی نه اونقدر خوشحال کننده هست، نه اونقدر ناراحت کننده....چون هیچ چیزی تو این زندگی دائمی نیست....!!! چرا خودم رو ناراحتش کنم؟