امروز آفتاب به من خودی نشان داد!
من تمام دردهایم را به خاکستری ابرها سپردم
و فراموش کردم که اینجا همیشه هوا ابریست!
امروز آفتاب خودی به من نشان داد
و من فراموش کردم
زمستان و این سرمای بی پایان را
غم ها را
رودخانه های یخی را
سرمای جانم را
و به پیشواز بهار رفتم...