روزها مثل برگ های پاییزی که باد از سر راه میزنه کنار، از کنار من میگذرن! من این روزها رو زندگی نمیکنم!
زندگی یه تعریف دیگه تو ذهن من داره...زندگی کردن با روزمرگی برای من یه تفاوت هایی داشت! به هر حال به هر صورت ممکن، وقت میگذره....
منتظرم و از طرفی منتظر نیستم ....این داستان هم یه هوا میریزتم به هم و گیج و مبهوتم میکنه...