27 March 2011

میگم که اگه دوباره ازم می خواستن که انشا بنویسم که علم بهتر است یا ثروت!؟ این بار بی پرده و بی تعارف میگفتم تو روح اون احمقی که این سوال مسخره رو اولین بار پرسید... میگم تو روح اون ذهن بسته که یا ثروت رو میبینه یا فهم و شعور رو و اونقدر نا آشناست با واقعیت زندگی که بی شعوری رو با پولداری جمع میبنده....با این مسأله که یک سری بی شعور به این تئوری مزخرف تن در دادن و در اوج پولداری بی شعور هم هستند، کاری ندارم! اما اون آدمی که این عذاب وجدان رو تو ذهن ما تزریق کرد که دنبال پول نباید رفت، بد جور آدم احمقی بوده... من خسته شدم از این تضاد واقعیت و خسته شدم از تکرار این باور که همه چیز درست میشه ومن بهای اونچه که ارزشش از همه چیز تو این دنیا بالاتره رو دارم میدم...کی این داستان رو یر هم کرده اصلاٌ...؟ این که من دنبال اون چیزی هستم داستان دیگه ایه...و اینکه چه بهایی دارم بابتش میدم؛ یه داستان دیگه.... اصلاٌ این حماقته که از یه بچه 10 ساله بپرسی " علم بهتر است یا ثروت؟"!